کامران



تقدیم به جانهای شهدای پاسدار و مرزبان؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم



یوم الله بیست و دوم بهمن مبارک و گرامی باد، فردا بیا بیرون و سر استکبار آمریکا داد بکش 

الله اکبر


دریافت


این فایل صوتی خطبه فدکیه فاطمه زهرا سلام الله علیهاست به زبان عربی فایل مکتوب آن به فارسی و عربی در اینترنت هست، امید دارم که متن مکتوب آن را بخوانید و وقت صرف آن کنید، من زبان عربی را در حد دیپلم ریاضی بلد هستم و آموزشی بیشتر ندیده ام، در فایل صوتی زیر این خطبه تقریبا کامل بیان شده است و صحنه توصیف شده است، زمان شهادت بانوی دو عالم است و ایشان و پدر بی همتایشان شاهد ما هستند، من دلم برای خودم می لرزد که به کجا می روم، الهی مددی، یا ربی نجنی


دریافت


سخنرانی امام روح الله در سال ۱۳۶۰

دریافت


احبایی، قاتلوا ائمة الکفر


دریافت

تولد حضرت زینب کبری  سلام الله علیها مبارک و روز پرستار گرامی باد


سلام الله علیک یا امام روح الله،

( سخنرانی امام خمینی در تاریخ ۲۰ آذر ۶۳ )

دریافت


این کلمه خیلی وقتها جاهای مختلف تکرار میشه و افراد مختلف برداشتهای گونگون دارن، من وقتی بچه بودم یعنی کودک، حالا بزرگتر شدم باز درون من کودک داشته باشه؟ نمیدونم. بعضی وقتها با بچه های دو سه ساله خواهر و برادرم بازی می کردم و گاهی خر میشدم تا سوارم بشن و از این جور چیزا، نمی دونم کودک درون دارم یا بزرگی می فهمه که با بچه باید بچه بود. نمی دونم الان چرا هوس کردم داستان شازده کوچولو را که سالهاست در گوشی دارم باز گوش کنم، در این وبلاگ فایلهایش را گذاشته بودم، ببخشید باید برم


ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار// ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

نکته روح فزا از دهن دوست بگو// نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام// شمه ای از نفحات نفس یار بیار

به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز// بی غباری که پدید آید از اغیار بیار

گردی از رهگذر دوست بکوری رقیب// بهر آسایش این دیده خونبار بیار

خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست// خبری از بر آن دلبر عیار بیار

شکر آنرا که تو در عشرتی ای مرغ چمن// به اسیران قفس مژده گار بیار

کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست// عشوه ای زان لب شیرین شکربار بیار

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید// ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن// و آنگهش مست و خراب از سر بازار بیار.

 


بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چکنم// زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چکنم

آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت// نیست چون آینه ام روی ز آهن چکنم

برو ای ناصح و بر درد کشان خرده مگیر// کار فرمای قدر میکند این من چکنم

برق غیرت چو چنین میجهد از مکمن غیب// تو بفرما که من سوخته خرمن چکنم

شاه ترکان چو پسندید بچاهم انداخت// دستگیر ار نشود لطف تهمتن چکنم

مددی گر به چراغی نکند آتش طور// چاره تیره شب وادی ایمن چکنم

حافظا خلد برین خانه موروث منست// اندرین منزل ویرانه نشیمن چکنم.


بخشهایی از تفسیر سوره منافقون که توسط آقای جوادی آملی در شبکه رادیویی معارف پخش شد، ( تفسیر قرآن توسط جناب آقای جوادی آملی شش صبح هر روز غیر از پنجشنبه و جمعه پخش می شود)


دریافت


حرف زیاد و ماهی قرمز و حرفهای اطرافش زیاد، من میگم برو بخر، ماهی قرمز خوشگله واسه خودش می چرخه و بچه کوچیکا رو خوشحال میکنه من نیگاه میکنم و از طریق رویت رویای کباب ماهی میبینم ، حالا بیا این ور بازار که امسال تولد امام علی و نوروز یکی شد، حالشو ببر


دریافت


در حال شنیدن جلسه امروز مجلس هستم، یکی میگفت افغانستان با حزب اداره میشود و عراق هم، دموکراسی حزب می خواهد و از این جور حرفها

قانون اساسی جمهوری اسلامی به حق مردم سالاری اسلامی را تبیین می کند و من مخالف غربزدگی و دموکراسی لیبرال هستم.


آن ماه دو هفته در نقابست، یا حوری دست در خضابست؟

وان وسمه بر ابروان دلبند، یا قوس قزح بر آفتابست؟

سیلاب ز سر گذشت یارا، ز اندازه بدر مبر جفا را

باز آی که از غم تو ما را، چشمی و هزار چشمه آبست

تندی و جفا و زشتخویی، هرچند که میکنی نکویی

فرمان برمت بهر چه گویی، جان بر لب و چشم بر خطابست

ای روی تو از بهشت بابی، دل بر نمک لبت کبابی

گفتم بزنم بر آتش آبی، وین آتش دل نه جای آبست

صبر از تو کسی نیاورد تاب، چشمم ز غمت نمی برد خواب

شک نیست که بر ممر سیلاب، چندانکه بنا کنی خرابست

ای شهره شهر و فتنه خیل، فی منظرک النهار و واللیل

هر کو نکند بصورتت میل، در صورت آدمی دوابست

ای داروی دلپذیر دردم، اقرار ببندگیت کردم

دانی که من از تو برنگردم، چندانکه خطا کنی صوابست

گرچه تو امیری و ما اسیریم، گرچه تو بزرگ و ما حقیریم

گرچه تو غنی و ما فقیریم، دلداری دوستان ثوابست

ای سرو روان و گلبن نو، مه پیکر آفتاب پرتو

بستان و بده بگوی و بشنو، شبهای چنین نه وقت خوابست

امشب شب خلوتست تا روز، ای طالع سعد و بخت فیروز

شمعی بمیان ما بر افروز، یا شمع مکن که ماهتابست

ساقی قدحی قلندری وار، در ده بمعاشران هشیار

دیوانه بحال خویش بگذار، کاین مستی ما نه از شرابست

باد است غرور زندگانی، برقست لوامع جوانی

دریاب دمی که میتوانی، بشتاب که عمر در شتابست

این گرسنه گرگ بی ترحم، خود سیر نمیشود ز مردم

ابنای زمان مثال گندم، وین دور فلک چو آسیابست

سعدی تو نه مرد وصل اویی، تا لاف زنی و قرب جویی

ای تشنه بخیره چند پویی؟ کاین ره که تو میروی سرابست.




به سرش هوای حوا زد و رفت

بروید ای دلتان نیمه، در شیوه ما مرد با هرچه ستم هرچه بلا می ماند


سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

نخور غصه خدا جان مهربانه

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

میان ما و تو عهد و نشان است

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید



قول و وعده های امروز برا من مشکوکه، شما که سود سهام عدالت رو میخواستی قبل عید بدی ندادی، مناطق سیل زده رو میخوای با این روبراه کنی؟ من که راضی نیستم، حالا بگو که من ضدانقلاب هستم ولی بدون که من خود انقلاب هستم، من یکی از مستضعفین پا در راه امام روح الله هستم، البته بودم و خواهم بود، تو کی هستی؟! این بارندگی ها و سیل فعلا قصد تمام شدن نداره، کامپیوتر من هم زیر آب رفت و قص الی هذا، البته واس خودم چیزی نمیخوام، کارت بسیج ندارم، کارمند جایی هم نیستم، کارت هوشمند ملی هم ندارم، سیلی بود که آمد و سیلی است بر روی هرچه نامرده.


دریافت


زهی بندگان را خداوندگار// خداوند را بنده حق گذار 


تنت قافست و جانت هست سیمرغ

ز سیمرغی تو محتاجی  به سی مرغ

حجاب کوه قافت آرد و بس

چو منعت می کند یک نیمه شو پس

بجز نامی ز جان نشنیده ای تو 

وجود جان خود تن دیده ای تو

همه عالم پر از آثار جان است

ولی جان از همه عالم نهانست

تو سیمرغی ولیکن در حجابی

تو خورشیدی ولیکن در نقابی

ز کوه قاف جسمانی گذر کن

بدار الملک سفر کن

تو مرغ آشیان آسمانی

چو بازان مانده دور از آشیانی


ای هدهد صبا به سبا میفرستمت// بنگر که از کجا به کجا میفرستمت

حیفست طایری چو تو در خاکدان غم// زاینجا به آشیان وفا میفرستمت

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست// می بینمت عیان و دعا میفرستمت

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر// در صحبت شمال و صبا میفرستمت

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب// جان عزیز خود به نوا میفرستمت

ای غایب از نظر که شدی همنشین دل// می گویمت دعا و ثنا میفرستمت

در روی خود تفرج صنع خدای کن// کائینه خدای نما میفرستمت

تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند// قول و غزل به ساز و نوا میفرستمت

ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت// با درد صبر کن که دوا میفرستمت

حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر تست// بشتاب هان که اسب و قبا میفرستمت.


دیشب کتاب داستان راستان را ورق می زدم، مقدمه اش برایم خیلی جالب بود چون قبلا درست نخوانده بودم، استاد شهید مرتضی مطهری موضوعی را در چاپ اول سال ۱۳۳۹ مطرح می کنند که امروز هم مطرح است؛ برخی این مطالب داستانی را سبک می شمرند و ایشان را آن زمان منع می کنند که به اصطلاح کلاس خودش را پایین نیاورند و ایشان بر این عقیده بودند که این داستانها تأثیر مثبت بر زندگی مردم دارند.

( وقت کردید بخوانید)


امید کاذب از برجام زاده شد، من نمیدانم چرا و داردسته اش انقدر اعتیادشان به این توافق نامه زیاد است، خب مردم رو انقد سرکیسه کردین ‌و تو و سیف و جهانگیری و نهاوندیان و بقیه فراماسونهای چند لایه مثل پیاز. الان یه توسری لازم دارید، ماه رمضان ماه جنگ است نه گذشت .

دریافت ( سوره مبارکه احزاب» )


قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به زان که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و بپالوده هر خس بودن

( حکیم عمر خیام)

قومی متفکرند در مذهب و دین

قومی به گمان فتاده در راه یقین

میترسم از آن که بانگ آید روزی

کای بیخبران راه نه آنست و نه این

( امروز روز بزرگداشت حجت الحق الامام عمر ابن ابراهیم خیام نیشابوری است)


کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده ای نبود. 

چو پیروز شد تیره روان // چه غم دارد از گریه کاروان؟

لقمان حکیم اندر آن کاروان بود، یکی گفتش از کاروانیان مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن.

آهنی را که موریانه بخورد// نتوان برد ازو بصیقل زنگ

با سیه دل چه سود گفتن وعظ؟// نرود میخ آهنی در سنگ

همانا که جرم از طرف ماست.

بروزگار سلامت شکستگان دریاب// که خیر خاطر مسکین بلا بگرداند

چو سائل از تو بزاری طلب کند چیزی// بده، وگرنه ستمگر بزور بستاند


نیازی کز هوس خیزد کدامش آبرو باشد// نیاز بلهوس همچون نماز بی وضو باشد

ز مستی آنکه می گوید اناالحق کی خبر دارد// که کرسی زیر پا یا ریسمان در گلو باشد

نهم در پای جان بندی که تا جاوید نگریزد// از آن کاکل که من دانم گرم یک تار مو باشد

به خون غلتیدم از عشق تو حد چون من نگرداند// به یک پیمانه آن ساقی کش این می در سبو باشد

نه صلحت باعثی دارد نه خشمت موجبی یا رب// چه خواند این طبیعت را کسی وین خو چه خو باشد

بدین بی مهری ظاهر مشو نومید ازو وحشی// چه می دانی تو؟! شاید در ته خاطر نکو باشد.

( وحشی بافقی)


. ای کسانی که ایمان آورده اید چرا به آنچه می گویید عمل نمی کنید


دریافت


ببرد از من قرار و طاعت هوش// بت سنگین دل سیمین بناگوش

نگاری چابکی شنگی کله دار// ظریفی مهوشی ترکی قبا پوش

ز تاب آتش سودای عشقش// بسان دیگ دایم می زنم جوش

چو پیراهن شوم آسوده خاطر// گرش همچون قبا گیرم در آغوش

اگر پوسیده گردد استخوانم// نگردد مهرت از جانم فراموش

دل و دینم دل و دینم ببردست// بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش

دوای تو دوای توست حافظ// لب نوشش لب نوشش لب نوش.


آنقدر باید قوی شد که کتک نخوری عزیز دلم .


امام ای دیروز این مطلب را فرمودند و زمانیکه زندگی مردم شرطی شده است اقتصاد هم شرطی میشود و کلی حرف زدن فایده ای ندارد باید به جزییات بپردازیم، وقتی شخصی توانسته است درآمدی از اینترنت کسب کند ( اینترنت در قبال اینترانت) یک هفته کارش لنگ شده است و البته مسائل امنیتی در جای خود ولی وقتی دولت مملکت را به اینترنت شرطی کرده است اگر دست و پای این بیمار (اقتصاد) را ببرد و این برش ناشیانه را درست نکند و کلی بگوید که درست میشود بدانید که بطور کلی درست نمی‌شود. ما روزگار خود را میگذرانیم و امثال من که با سختی آشنا هستم و یاد گرفتم با تکه ای نان خشک و جرعه ای آب زندگی کنم آیا دولتمردان میتوانند؟


رمضان مبارک و این اردیبهشت زیبا و زیباییهای فراوان عصر بهاری 

زنده باشید و سرزنده

دریافت





زنده باد حاج قاسم و مکتب حاج قاسم سلیمانی


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها